درباره تفاوتهای میان اصولیان و اخباریان امامیه به ویژه از زمان شدت یافتن اختلافات بین این دو دسته در پایان قرن دوازدهم و ابتدای قرن سیزدهم قمری آثار فراوانی نوشته شده که بخشی از آنها نیز در مقام پاسخ به ادعای طرف مقابل به رشته تحریر درآمدهاند. با ظهور میرزا محمد اخباری، به دلیل شخصیت جنجالبرانگیز او و ادبیات گزنده و آمیخته با طعن و کینهای که در نوشتههایش علیه فقیهان و اصولیان به کار گرفت، آتش نزاع میان این دو گروه شعلهور شد و به دنبال آن تعداد ردیهها و دفاعیهها از سوی هر دو طرف نیز فزونی یافت.
مدّتی پیش کتابی با عنوان «الرسائل المتبادلة بین الأخباریین و الأصولیین» منتشر شد که محقق آن، برخی از رسالههای نوشته شده در این زمینه را جمعآوری و تحقیق نموده است. یکی از این رسالهها که پیشتر نیز مستقلاً در تهران به چاپ رسیده بود «الحقّ المبین فی تصویب رأی المجتهدین و تخطئة الأخباریین» به قلم شیخ جعفر کاشف الغطاء است که ظاهراً در ایام اقامتش در اصفهان آن را نگارش نموده و دربردارنده نکاتی بسیار مهم در دفاع از روش مجتهدان و نقد شیوه اخباریان در مواجهه با متون آیات، روایات و دیگر ادلّه است.
کاشف الغطاء در این رساله با قلم رسا، استوار و دلنشین خود که در همه آثارش نمایان است، ذیل بخش هفتم از این رساله به نسبت قیاسگرایی که از سوی اخباریان علیه فقیهان/مجتهدان مطرح شده پاسخ گفته و در این مسیر از مثالی جالب توجه استفاده نموده که تفاوت میان این دو روش را دقیق و ماهرانه به تصویر کشیده است. کاشف الغطاء دلیل طرح این نسبت علیه مجتهدان از سوی اخباریان را ناتوانی آنها در فهم «تصریحات، تعریضات و تلویحات، رموز، اشارات و تنبیهات» و به طور خلاصه ناتوانی حدیثبسندگان از فهم زیر و بم خطابات و عبارات متون دینی میداند. وی سپس برای بیان دقیقتر مسأله به نکتهای مهم اشاره کرده و آن را با بیان یک مثال توضیح داده است.
کاشف الغطاء اشتباه اخباریان را بسنده کردن به ظاهر احادیث و همچنین محروم ماندن از نگاه منظومهوار به اخبار و روایات دانسته است حال آن که با نگاهی جامع به احادیث میتوان نکاتی را برداشت نمود که هرگز از یک روایت قابل فهم نیست و لذا باید روایات را در کنار یکدیگر و نه جدا از هم نگریست.
بنابراین همانطور که کاشف الغطاء نیز اشاره کرده، مجتهد مانند خدمتکاری است که همواره در نزدیکی بارگاه پادشاه قرار دارد، عمق احوال وی و چگونگی سخن گفتن، مقاصد و دستورات وی را میداند. بنا بر این اگر خطابات و دستورات متعدد شود، از مجموع آنها معانی جدیدی زاده میشود که تنها از یک عبارت، قابل فهم نیست و مجتهد نیز مانند آن خدمتکار میتواند نکاتی را بفهمد که تنها از رهگذر نگاه به چند عبارت در کنار یکدیگر قابل فهم خواهد بود.
حال آن که در نگاه او، اخباری همچون نوکری است که به بارگاه شهریار راه نیافته و سخن وی را تنها از آن سوی دیوار و با فاصله میشنود و لذا نسبت به قرائن احوال وی آگاهی ندارد.
بنا بر آنچه ذکرش آمد، کاشف الغطاء علّت حدیثبسندگی اخباریان و گرفتار آمدن آنها در ظاهر عبارات را عدم فهم مقاصد شارع میداند. امری که از نگاه وی حتّی به انکار قیاس منصوص العلة و تنقیح مناط از سوی اخباریان انجامید در حالی که تعمیم حکمِ علّت، عرفاً قابل فهم و مقبول است.( الرسائل المتبادلة بین الأخباریین و الأصولیین ، صص468-465)
به هر حال آنچه از عبارات شیخ جعفر کبیر میتوان فهمید، توجّه فقیهان، اصولیان و مجتهدان به مقاصد و همچنین اهداف نهفته در پسِ آیات و روایات، از رهگذر نگاه مجموعی و منظومهوار به آیات و احادیث و البته غفلت ورزیدن اخباریان از این نگاه و عاجز ماندن از درک درست متون است. شیخ جعفر کبیر همچنین در پاسخ مهمش به «امیر عبدالعزیز بن سعود» که با عنوان «منهج الرشاد لمن أراد السداد» منتشر شده این نگاه جزئی و قشری که به سلفیگری و وهابیگری انجامید را با شیوهای دلنشین و منطقی به نقد گرفتهاست.(منهج الرشاد لمن أراد السداد، ص27) حال پرسش این است که آیا افراط و غرق شدن در صناعت اصولی و بهکارگیری قواعد علم اصول خود نمیتواند رهزن بوده و ما را از دستیابی به لبّ و مغز شریعت دور سازد؟!
از دیگر نکات قابل توجّه این رسالهها، سبک و سیاق نگارش و همچنین استفاده از اشعار عربی و حتّی فارسی در انتقال مطلب، ذمّ طرف مقابل و کریخوانی است که در مجالی دیگر به آنها خواهم پرداخت.
منابع:
- انصاری، محمدرضا، الرسائل المتبادلة بین الأخباریین و الأصولیین، 2021م، مؤسسة عاشوراء للطباعة و النشر
- کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، منهج الرشاد لمن أراد السداد، 1420ق، مرکز الغدیر للدراسات الإسلامیة
مدّتی پیش کتابی با عنوان «الرسائل المتبادلة بین الأخباریین و الأصولیین» منتشر شد که محقق آن، برخی از رسالههای نوشته شده در این زمینه را جمعآوری و تحقیق نموده است. یکی از این رسالهها که پیشتر نیز مستقلاً در تهران به چاپ رسیده بود «الحقّ المبین فی تصویب رأی المجتهدین و تخطئة الأخباریین» به قلم شیخ جعفر کاشف الغطاء است که ظاهراً در ایام اقامتش در اصفهان آن را نگارش نموده و دربردارنده نکاتی بسیار مهم در دفاع از روش مجتهدان و نقد شیوه اخباریان در مواجهه با متون آیات، روایات و دیگر ادلّه است.
کاشف الغطاء در این رساله با قلم رسا، استوار و دلنشین خود که در همه آثارش نمایان است، ذیل بخش هفتم از این رساله به نسبت قیاسگرایی که از سوی اخباریان علیه فقیهان/مجتهدان مطرح شده پاسخ گفته و در این مسیر از مثالی جالب توجه استفاده نموده که تفاوت میان این دو روش را دقیق و ماهرانه به تصویر کشیده است. کاشف الغطاء دلیل طرح این نسبت علیه مجتهدان از سوی اخباریان را ناتوانی آنها در فهم «تصریحات، تعریضات و تلویحات، رموز، اشارات و تنبیهات» و به طور خلاصه ناتوانی حدیثبسندگان از فهم زیر و بم خطابات و عبارات متون دینی میداند. وی سپس برای بیان دقیقتر مسأله به نکتهای مهم اشاره کرده و آن را با بیان یک مثال توضیح داده است.
کاشف الغطاء اشتباه اخباریان را بسنده کردن به ظاهر احادیث و همچنین محروم ماندن از نگاه منظومهوار به اخبار و روایات دانسته است حال آن که با نگاهی جامع به احادیث میتوان نکاتی را برداشت نمود که هرگز از یک روایت قابل فهم نیست و لذا باید روایات را در کنار یکدیگر و نه جدا از هم نگریست.
بنابراین همانطور که کاشف الغطاء نیز اشاره کرده، مجتهد مانند خدمتکاری است که همواره در نزدیکی بارگاه پادشاه قرار دارد، عمق احوال وی و چگونگی سخن گفتن، مقاصد و دستورات وی را میداند. بنا بر این اگر خطابات و دستورات متعدد شود، از مجموع آنها معانی جدیدی زاده میشود که تنها از یک عبارت، قابل فهم نیست و مجتهد نیز مانند آن خدمتکار میتواند نکاتی را بفهمد که تنها از رهگذر نگاه به چند عبارت در کنار یکدیگر قابل فهم خواهد بود.
حال آن که در نگاه او، اخباری همچون نوکری است که به بارگاه شهریار راه نیافته و سخن وی را تنها از آن سوی دیوار و با فاصله میشنود و لذا نسبت به قرائن احوال وی آگاهی ندارد.
بنا بر آنچه ذکرش آمد، کاشف الغطاء علّت حدیثبسندگی اخباریان و گرفتار آمدن آنها در ظاهر عبارات را عدم فهم مقاصد شارع میداند. امری که از نگاه وی حتّی به انکار قیاس منصوص العلة و تنقیح مناط از سوی اخباریان انجامید در حالی که تعمیم حکمِ علّت، عرفاً قابل فهم و مقبول است.( الرسائل المتبادلة بین الأخباریین و الأصولیین ، صص468-465)
به هر حال آنچه از عبارات شیخ جعفر کبیر میتوان فهمید، توجّه فقیهان، اصولیان و مجتهدان به مقاصد و همچنین اهداف نهفته در پسِ آیات و روایات، از رهگذر نگاه مجموعی و منظومهوار به آیات و احادیث و البته غفلت ورزیدن اخباریان از این نگاه و عاجز ماندن از درک درست متون است. شیخ جعفر کبیر همچنین در پاسخ مهمش به «امیر عبدالعزیز بن سعود» که با عنوان «منهج الرشاد لمن أراد السداد» منتشر شده این نگاه جزئی و قشری که به سلفیگری و وهابیگری انجامید را با شیوهای دلنشین و منطقی به نقد گرفتهاست.(منهج الرشاد لمن أراد السداد، ص27) حال پرسش این است که آیا افراط و غرق شدن در صناعت اصولی و بهکارگیری قواعد علم اصول خود نمیتواند رهزن بوده و ما را از دستیابی به لبّ و مغز شریعت دور سازد؟!
از دیگر نکات قابل توجّه این رسالهها، سبک و سیاق نگارش و همچنین استفاده از اشعار عربی و حتّی فارسی در انتقال مطلب، ذمّ طرف مقابل و کریخوانی است که در مجالی دیگر به آنها خواهم پرداخت.
منابع:
- انصاری، محمدرضا، الرسائل المتبادلة بین الأخباریین و الأصولیین، 2021م، مؤسسة عاشوراء للطباعة و النشر
- کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، منهج الرشاد لمن أراد السداد، 1420ق، مرکز الغدیر للدراسات الإسلامیة
يكشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱:۵۴
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .