لینک های روزانه
    آمار بازدید
    بازدیدکنندگان تا کنون : ۲۳٫۷۸۱ نفر
    بازدیدکنندگان امروز : ۱۴ نفر
    تعداد یادداشت ها : ۳۴
    بازدید از این یادداشت : ۳۵۱

    پر بازدیدترین یادداشت ها :
    شاید بحث برانگیزترین نظر درباره نسبت فقه شیعه با فقه اهل سنت، این عبارت از آیت الله سید حسین بروجردی(ره) است که : «فقه شیعه، حاشیه ای بر فقه عامه است». گاه ظاهر این عبارت موجب شده است تا برخی همچون آیت الله سید علی میلانی انتساب این عبارت به ایشان را نادرست بدانند و این نظر خود را به نقلی از آیت الله صافی گلپایگانی مستند کرده‌اند (گفتگویی منتشر شده در شبکه اجتهاد به تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۹۵؛ ظاهراً منظور ایشان شیخ لطف الله صافی گلپایگانی است که البته خود ایشان در مصاحبه ای چاپ شده در کتاب چشم و چراغ مرجعیت به توجه ایشان به فقه عامه و تسلط اعجاب آور بر آن اشاره کرده اند). آنگاه شأن ایشان را اجل از این دانسته اند که چنین جمله ای بگویند زیرا: «فقه ما کجا و فقه آنها کجا؟» بنا بر این در نگاه ایشان اگر چنین انتسابی هم درست باشد لابد همراه با قراینی بوده که حذف آنها کلام را از موضعش منحرف ساخته است.
    حال آنکه دیگر شاگردان آیت الله بروجردی همچون آقایان منتظری و واعظ زاده خراسانی در آثار و مصاحبه‌های خود این انتساب را تأیید کرده و در پی تبیین آن بر آمده‌اند‌. برای نمونه آیت الله واعظ زاده در مصاحبه ای چاپ شده در کتاب «چشم و چراغ مرجعیت» (صص ۸۵-۸۴) به نظر استادِ خود اشاره کرده و تصریح کرده‌اند که ایشان برای فهم درست روایات فقهی، شناخت فتاوای عامه را در آن زمان –به‌ویژه فتاوایی که شهرت داشته و مردم از آنها پیروی می کردند - لازم می دانسته و مراجعه به فتاوای اهل سنت را از مقدمات فقه می شمرده و به عقیده ایشان "قدمای ما مسائل خلاف را از حفظ داشتند." آیت الله واعظ زاده چاپ کتاب خلاف شیخ طوسی با حواشی و مقدمه مختصر توسط آیت الله بروجردی را نیز در همین چارچوب معنا می‌کند.
    ظاهراً ریشه این نگاه تاریخی را باید در اساتید ایشان همچون شیخ الشریعة اصفهانی و همچنین اساتیدشان در مکتب اصفهان پی‌گرفت که به فقه عامه و فتاوای آنها توجه داشته‌اند.
    شاگرد دیگر ایشان، آیت الله منتظری نیز در دروس(تقریرات) و مصاحبه هایشان همواره تصریح کرده اند: «آیت الله بروجردی آشنایی با فقه اهل سنت و احادیث آنان را لازم می‌دانستند. در درس، نظریات علمای اهل سنت را نیز نقل و نقد می‌نمودند. ولی معتقد بودند فقه ما و احادیث فقهی ما، تقریبا مثل حاشیه ای است بر فقه و فتاوای اهل سنت؛ زیرا فقه آنان، فقه حاکم بر جامعه و در محیط صدر اسلام رایج بود. نظریات فقهی آنان، در ذهن شاگردان امام شیعه، مطرح بود. معمولا سوال های اصحاب ائمه(ع) از چنین زمینه ای پیدا شده بود. علاوه بر این، خود امامان، مواردی را که خلاف می‌دانستند، به شدت طرح و رد می‌کردند، مثل: عول و تعصیب در ارث و نماز تراویح که آنان قائل بودند با جماعت برگزار شود. امامان ما(ع) روایات زیادی در رد این دو مطلب دارند. چه بسا بدون ملاحظه فقه و احادیث اهل سنت، نکات و زوایایی از روایات اهل بیت(ع) بر ما مخفی بماند و روایات متعارضه به خوبی حل نشود. خلاصه اینکه ایشان فقه و احادیث اهل سنت را، قرینه منفصل برای فهم نظریات فقهی شیعه می‌دانستند.»(مجله حوزه، شماره ۴۳و ۴۴ فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۰ ص۹۴۲)
    همچنین در کتاب «جلوه های ماندگار» که گزیده هایی از پنج اثر آیت الله منتظری است، این عبارت مشهور را بدین گونه تبیین کرده‌اند: «چون حکومت و دولت و ملت همه سنی بودند روایات اهل سنت در آن زمان مطرح بوده، فتاوای آنها مطرح بوده و روایات ائمه ما گاهی ناظر به فتاوای آنها بوده است، اگر در یک مساله روایاتی که در صحیح بخاری و مسلم و سایر کتب اهل سنت هست اینها را هر چند در پاورقی ذکر می‎کردیم و طالب علم اینها را با روایات خودمان تطبیق می‎کرد خیلی بهتر بود.»(صص ۱۳۲-۱۳۱)
    آیت الله یوسف صانعی نیز در مصاحبه ای با روزنامه شرق به این نکته اشاره کرده اند: «احترام به ديدگاه فقهای عامه يك ريشه تاريخی دارد. از زمان سيد مرتضی به عنوان يك فقه تطبيقی و حقوق تطبيقی مطرح بوده است. سيد مرتضی «انتصار» می نويسد و در آن مبانی عامه و اماميه را نقل می‌كند و مستنداً به ادله ای كه آنها هم بپسندند و ادله ای كه واقعاً دليل هستند جواب می‌دهد. بعد نوبت به شيخ طوسی می-رسد كه كتاب «خلاف» را می نويسد و فقه تطبيقی را دنبال می كند. علامه هم در «تذكره» همين ديدگاه تطبيقی و به زبان امروز فقه مقارن را مطرح می¬كند. اينها ديدگاه های اهل سنت را می‌آوردند و جواب می‌دادند، اين ريشه تاريخی دارد. اما امتياز آيت الله بروجردی در فقه اين بود كه مسائل را ريشه يابی می‌كردند. برای اين كار ايشان شناخت نظريات فقهای اهل سنت را لازم می‌ديد. چون ايشان معتقد بوده است كه فقه شيعه در ابتدا حاشيه‌ای بر فقه اهل سنت بوده است». (۲۹ فروردین ۱۳۸۵)
    بنا بر این انکار این انتساب قدری دشوار به نظر می‌رسد اما فارغ از این که چه ثمراتی بر این دیدگاه مترتب می‌گردد(که در مجالی دیگر به آن خواهم پرداخت) اینچنین به نظر می‌رسد که شاید تعبیر «حاشیه-ای بودن» مقصود آیت الله بروجردی را به حاشیه رانده است.
    آیت الله سیستانی اما در برخی دروس خود از جمله مباحث «ربا» که تقریر آن اخیرا به قلم سید هاشم هاشمی به چاپ رسیده عبارت دیگری به کار برده‌اند و فقه شیعه و روایات آن را «مهیمن» بر فقه عامه معرفی کرده‌اند. (نظیر تفسیری که درباره هیمنه قرآن بر کتب آسمانی پیشین بیان می‌شود)
    برای نمونه در صفحات ۹۲-۹۱ همین اثر نکاتی ذکر شده که امروزه جای خالی آن نگاه در حاکمیت شیوه استنباطی قاعده محور محسوس است و راقم این سطور، جز خود ایشان و استاد سید احمد مددی فردی را نمی‌شناسد که این شیوه را پی گرفته باشد.
    در این صفحات، ضمن بحث از شیوه های تخلص از ربای معاملی و افزودن ضمیمه به طرف ناقص معامله، پس از بیان اختلاف اصحاب حدیث و اصحاب رأی در عامه اینگونه آمده است:
    «و لا بدّ من التعرّف علی خلافهم و آرائهم فی هذا المجال و إنما نتعرّض لآراء العامة لأنّ روایاتهم(ع) کانت ناظرة إلی فقه العامة و کانت «مهیمنة» علی آراء العامة، فلا بدّ أن ندرس الجوّ الفقهی العام فی زمن ظهور الروایات آنذاک فی عصر الأئمة لأن للروایات «هیمنة» علی تلک الآراء بمعنی أن رأی الأئمة کان یدور فی نفس المحور الذی تدور حوله بقیة آراء المذاهب الأخری و رأیه کبقیة الآراء یشیر إلی تلک المسائل التی تدور فی ذلک العصر، لذلک کان علینا فی أغلب المسائل أن ندرس المحور و الآراء المذهبیة آنذاک، لنری ما هو المقصود فی الواقع من قول الإمام و خصوصا فی هذه المسألة، فإن فی نفس روایات الباب إشارة إلی هذه الظاهرة و من المعلوم أن الکلام یختلف ظهوره باختلاف القرائن و المناسبات العامة، فیجب معرفة المسألة المطروحة فی عصر صدور الروایات حتی یعرف المراد الحقیقی من الروایات علی ضوء معرفة الجو الفقهی.»
    این عبارات گرچه تا حدی به ثمره نگرش تاریخی در استنباط و لزوم فهم روایات در فضای صدور آنها اشاره کرده اما با بیان کشف زمینه های تاریخی(انصرافات) و همچنین شناخت محور روایات امامان شیعه(ع) در پرتو نگاه تاریخی، توضیح مناسبی درباره آن عبارت آیت الله بروجردی ارائه داده‌ و تاحدّی مقصود ایشان را که گاه حمل بر تنقیص می‌شد روشن ساخته و در یک کلام آن را از حواشی رهانیده است. نتیجه آن که در نگاه آیت الله سیستانی، روایات شیعه دارای هیمنه بر روایات عامه هستند و این با برداشت رایجی که از عنوان «حاشیه» وجود دارد متفاوت است.

    شنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۴:۴۴
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت